{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هیچ شباهتی به یوسف نبی ندارم نه رسولم، نه زیبایم، نه عزیز کرده ام نه چشم به راهی دارم فقط در ته چاه افتاده ام …
ببازم منو سیگارم گیتارو، تاریکی شب با دلی گرفته چشم ب ستاره ها دوخته دل شکستن چه اسون شده دنیا بی معرفته یا ادما!
به سلامتى دزدهای دریایى که همه رو با یه چشم میبینه
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم حالا من چشم تر کردم عزیز می آیی!
کاش می دانستی چقدر دوستت دارم ، چندیست بیمار وفایت شده ام ، در بستر غم چشم براهت شده ام ، این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی ، که من فدایت شده ام
دوست داشتن امروزم دنباله ی ستاره ی چشم هایت است که در آسمان قلبم سال ها پیش جا گذاشته بودی …
جای من یک دل سیر، چشم در آینه انداز و بگو: بهترینم! ای دوست یادگاردیروز دل من سیر برایت تنگ است!!
زدیکت می شوم بوی دریا می اید دور که شوم صدای باران می آید!! تکلیف من با چشم های تو چیست!؟ لنگر بیاندازم و عاشقی کنم! یا چتر بردارم و دلبری…
بی منطق ترین عضو بدنم چشم هایم هستن عزیز! میبینند که دیگر تو دوسم نداری ولی… هنوز تشنه دیدنت هستن…
قرار نیست که همیشه من خوش باشم دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم امروز دیگری خوش است برای با تو بودن! و فردا یکی دیگر از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست…
غم که نوشتن ندارد نفوذ میکند در استخوان هایت، جاسوس میشود در قلبت و آرام آرام از چشم هایت میریزد بیرون!!
زندگی همین است هر خاطره غروبی دارد! هر غروبی خاطره ای و ما جایی بین امید و انتظار… چشم میکشیم تا روزگار مان بگذرد! گاهی هم فرق نمیکند چگونه؟ فقط بگذرد!!
بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود زدهام زیر غزل، حال و هوایم ابریست! هیچگس مانع این بغض نباید بشود…
همبازی قدیم چشم نگذار…. انقدر ازتو دورم که باشمردن همه اعداد هم پیدایم نمیکنی
به کوری چشم همه یک روز در شلوغ ترین نقطه شهر دیوانه بار میبوسمت!!
لبت که باز میشود به خنده اى برابرم زشوق خنده هاى تو ز ابرها فراترم در اسمان چشم تو اگرچه نقطه اى گمم به بیکران عاشقى کرانه را سراسرم!!
هیچ شباهتی به یوسف نبی ندارم نه رسولم، نه زیبایم، نه عزیز کرده ام نه چشم به راهی دارم فقط در ته چاه افتاده ام …
ببازم منو سیگارم گیتارو، تاریکی شب با دلی گرفته چشم ب ستاره ها دوخته دل شکستن چه اسون شده دنیا بی معرفته یا ادما!
به سلامتى دزدهای دریایى که همه رو با یه چشم میبینه
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم حالا من چشم تر کردم عزیز می آیی!
کاش می دانستی چقدر دوستت دارم ، چندیست بیمار وفایت شده ام ، در بستر غم چشم براهت شده ام ، این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی ، که من فدایت شده ام
دوست داشتن امروزم دنباله ی ستاره ی چشم هایت است که در آسمان قلبم سال ها پیش جا گذاشته بودی …
جای من یک دل سیر، چشم در آینه انداز و بگو: بهترینم! ای دوست یادگاردیروز دل من سیر برایت تنگ است!!
زدیکت می شوم بوی دریا می اید دور که شوم صدای باران می آید!! تکلیف من با چشم های تو چیست!؟ لنگر بیاندازم و عاشقی کنم! یا چتر بردارم و دلبری…
بی منطق ترین عضو بدنم چشم هایم هستن عزیز! میبینند که دیگر تو دوسم نداری ولی… هنوز تشنه دیدنت هستن…
قرار نیست که همیشه من خوش باشم دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم امروز دیگری خوش است برای با تو بودن! و فردا یکی دیگر از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست…
غم که نوشتن ندارد نفوذ میکند در استخوان هایت، جاسوس میشود در قلبت و آرام آرام از چشم هایت میریزد بیرون!!
زندگی همین است هر خاطره غروبی دارد! هر غروبی خاطره ای و ما جایی بین امید و انتظار… چشم میکشیم تا روزگار مان بگذرد! گاهی هم فرق نمیکند چگونه؟ فقط بگذرد!!
بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود زدهام زیر غزل، حال و هوایم ابریست! هیچگس مانع این بغض نباید بشود…
همبازی قدیم چشم نگذار…. انقدر ازتو دورم که باشمردن همه اعداد هم پیدایم نمیکنی
به کوری چشم همه یک روز در شلوغ ترین نقطه شهر دیوانه بار میبوسمت!!
لبت که باز میشود به خنده اى برابرم زشوق خنده هاى تو ز ابرها فراترم در اسمان چشم تو اگرچه نقطه اى گمم به بیکران عاشقى کرانه را سراسرم!!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}